قالب وبلاگ


گروه شیطون بلاها؟؟؟
آخرين مطالب

 مامان 
- بعله ؟ 
- من می خوام به دنیا بیام ... 
- باشه . 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من شیر می خوام 
- باشه 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من جیش دارم 
- خب 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من سوپ خرچنگ می خوام 
- چشم 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من ازون لباس خلبانیا می خوام 
- باشه 
- مامان 
- بعله؟ 
- من بوس می خوام 
- قربونت بشم 
- مامان 
- جونم ؟ 
- من شوكولات آناناسی می خوام 
- باشه 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من دوست می خوام 
- خب 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی 
- چشم 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من یه مهمونی باحال می خوام 
- باشه عزیزم 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من زن می خوام 
- باشه عزیز دلم 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من دیگه زن نمی خوام 
- اوا ... باشه 
- مامان 
- .. بعله 
- من كوفته تبریزی می خوام 
- چشم 
- مامان 
- بعله ؟ 
- من بغل می خوام 
- بیا عزیزم 
- مامان 
- بعله ؟ 
- مامان 
- بعله 
- مامان 
- ... جونم ؟ 
- مامان حالت خوبه 
- آره 
- مامان ؟ 
- چی می خوای عزیزم 
- تو رو می خوام .. خیلی 
- ... 


*** 

- بابا 
- بعله ؟ 
- من می خوام به دنیا بیام 
- به من چه بچه .. به مامانت بگو 
- بابا 
- هان؟ 
- من شیر می خوام 
- لا اله الا الله 
- بابا 
- چته ؟ 
- من ازون ماشین كوكی های قرمز می خوام 
- آروم بگیر بچه 
- بابا 
- اههههه 
- من پول می خوام 
- چی ؟؟؟؟ !!! 
- بابا 
- اوهوم ؟ 
- منو می بری پارك ؟ 
- من ماشینمو نمی برم تو پارك تو رو ببرم ؟ 
- بابا 
- هان ؟ 
- من زن می خوام 
- ای بچه پررو .. دهنت بو شیر می ده هنوز 
- بابا 
- .... 
- من جیش دارم 
- پوففف 
- بابا 
- درد 
- من زن نمی خوام 
- به درك 
- بابا 
- بلا 
- تقصیر تو بود كه من به دنیا اومدم یا مامان 
- تقصیر عمه ات 
- بابا 
- زهرمار 
- من یه اتاق شخصی می خوام 
- بشین بچه 
- بابا 
- مرض 
- منو دوس داری 
- ها ؟ 
- بابا 
- ... 
- بابا 
- خررر پفففف 
- بابا 
- خفه 
- بابا 
- دیگه چته ؟ 
- من مامانمو می خوام 
- از اول همینو بگو ... جونت در بیاد 

[ 4 / 4برچسب:, ] [ 19:57 ] [ میلاد ]

  کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار اونشست

 

 

مردک روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی هم از کشیس پرسید

پدر روحانی روماتیسم از چی ایجاد میشود؟

کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت روماتیسم  حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است

مردک با حالت منفعل  دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد

بعد کشیش از او پرسید تو  حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟

مردک گفت من روماتیسم ندارم

اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است


 

[ 4 / 4برچسب:, ] [ 12:40 ] [ میلاد ]

  بچه ناف تهرون کیه؟

انسان های زیادی وجود دارن که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن، ولی هنوز هیچ کس دقیقن نمی دونه ناف تهرون کجاست و این نقطه همچنان نا معلوم مونده. توی این پست قصد دارم با موشکافی دقیق، ناف تهرون رو مشخص کنم و بررسی کنم که چه کسایی واقعن بچه ناف تهرونن!

اگه نقشه ی تهران رو 90 درجه در جهت عقربه های ساعت بچرخونیم و با دقت نگاش ک...نیم می بینیم که شبیه بدن یه خانم با حجاب می شه که خیلی راحت قابل تشخیصه! اگه نمی تونید تشخیص بدید من برای راحتیتون این کارو کردم که می تونید ببینید:



حالا که متوجه شدید تهران شبیه بدن یه انسانه بهتره بریم سراغ ناف این انسان! همونجور که در تصویرم مشاهده می کنید ناف تهران دقیقا" مشخص شده و اونجا هم جایی نیست جز میدون ولیعصر! و باید گفت که بلاخره تونستیم ناف تهرون رو پیدا کنیم! جایی که هزاران سال بود کشف نشده باقی مونده بود، همون میدون ولیعصره و کسایی که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن باید اصلیتشون مال اینجا باشه!

[ 4 / 4برچسب:, ] [ 12:39 ] [ میلاد ]

  ما كجاييم و اونا كجا؟

 

 

[ 4 / 4برچسب:, ] [ 12:38 ] [ میلاد ]

اين هم دانشجو ها در ملل مختلف كه واقعا خوندني هستش

 

ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح روبات می سازد!
 
مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!
 
هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی(ACTION) پیش می آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!
 
عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس میخواند!
 
چیندرس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!
 
اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان به دنیا می آید! (مرگ بر  ا س ر ا ئـ ى ل (
 
گینه بی صاحاب!!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!
 
کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!
 
پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!
 
اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!
 
انگلیسنسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!
 
ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت « خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگربا اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شودجزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده؛ که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! او چت می کند! خیابان متر می کند ودر یک کلام عشق و حال می کند! نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است

 

[ 4 / 4برچسب:, ] [ 12:37 ] [ میلاد ]

 

[ 3 / 4برچسب:, ] [ 11:14 ] [ معین .نرگس. الینا ]

 چگونه يك خبر بد را اطلاع دهيم

راهروی بيمارستان

زني جوان در راهروي بيمارستان ايستاده، نگران و مضطرب. در انتهاي کادر در بزرگي ديده مي شود با تابلوي "اتاق عمل". 

چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح – با لباس سبز رنگ – از آن خارج مي شود. زن نفسش را در سينه حبس مي کند. دکتر به سمت او مي رود. زن با چهره اي آشفته به او نگاه مي کند... 

دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کرديم تا همسرتون رو نجات بديم. اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون براي هميشه فلج شده. ما ناچار شديم هر دو پا رو قطع کنيم، چشم چپ رو هم تخليه کرديم... بايد تا آخر عمر ازش پرستاري کني، با لوله مخصوص بهش غذا بدي، روي تخت جابجاش کني، حمومش کني، زيرش رو تميز کني و باهاش صحبت کني... اون حتي نمي تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسيب ديده... 

با شنيدن صحبت هاي دکتر به تدريج بدن زن شل مي شود، به ديوار تکيه مي دهد. سرش گيج مي رود و چشمانش سياهي مي رود. 

با ديدن اين عکس العمل، دکتر لبخندي مي زند و میگوید: شوخي کردم... شوهرت همون اولش مرد

[ 2 / 4برچسب:, ] [ 15:41 ] [ میلاد ]

تا لود کامل تصویر صبر نمائید

این بازیکنان را بشمارید ! حالا 12 نفر هستند یا 13 نفر ؟

اگر توانستید به سئوالات فوق جواب پیدا کنید بی شک شما جزو
باهوشترین افراد دنیا هستید !

[ 2 / 4برچسب:, ] [ 9:50 ] [ معین .نرگس. الینا ]


 

 

[ 2 / 4برچسب:, ] [ 9:48 ] [ معین .نرگس. الینا ]

[ 2 / 4برچسب:, ] [ 9:44 ] [ معین .نرگس. الینا ]

پرنده بر شانه های انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه من آشیانه بسازی . پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم اما گاهی پرنده ها و آدمها را اشتباه می گیرم . انسان خندید و به نظرش این خنده دارترین اشتباه ممکن بود.پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟ انسان منظور پرنده را نفهمید اما باز هم خندید . پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور – یک اوج دوست داشتنی .
پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را نیز می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است اما اگر تمرین نکند فراموش می شود .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .
آنوقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت :
” یادت می آید ؟ تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی . راستی عزیزم بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟ ”
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آنوقت رو به خداکرد و گریست.


 

[ 1 / 4برچسب:, ] [ 21:55 ] [ معین .نرگس. الینا ]

  خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسيد .

دخترم : مامان تو زني يا مردي ؟...
من : زنم ديگه پس چي ام ؟
دخترم : بابا ، چي اونم زنه ؟
من : نه ماماني بابا مرده .
دخترم : راست ميگي مامان ؟
من : آره چطور مگه ؟
دخترم : هيچي مامان ! ديگه كي زنه ؟
من : خاله مريم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ
دخترم : دايي سعيد هم زنه ؟
من : نه اون مرده !
دخترم : از كجا فهميدي زني ؟
من : فهميدم ديگه مامان، از قيافه ام .
دخترم : يعني از چي ؟ از قيافه ات؟
من : از اينكه خوشگلم ،
دخترم : يعني هر كي خوشگل بود زنه‌ ؟
من : اره دخترم
دخترم : بابا از كجا فهميد مرده
من : اونم از قيافش فهميد . يعني بابايي چون ريش داره و ريشهاشو ميزنه و زياد
خوشگل نيست مرده !
دخترم : يعني زنا خوشگلن مردا زشتن ؟
من : آره تقريبا .
دخترم : ولي بابايي كه از تو خوشگل تره
من : اولا تو نه شما بعدشم باباييت كجاش از من خوشگل تره ؟
دخترم : چشاش
من : يعني من زشتم مامان ؟
دخترم : آره
من : مرسي
دخترم : ولي دايي سعيد هم از خاله خوشگلتره !!
من : خوب مامان بعضي وقتها استثنا هم هست
دخترم : چي اون حرفه كه الان گفتي چي بود
من : استثنا يعني بعضي وقتها اينجوري ميشه
دخترم : مامان من مردم
من : نه تو زني
دخترم : يعني منم زشتم
من : نه مامان كي گفت تو زشتي تو ماهي ، ولي تو الان كودكي
دخترم : يعني من زن نيستم ؟
من : چرا جنسيتت زنه ولي الان كودكي
دخترم : يعني چي ؟
من : ببين مامان همه ي آدما شناسنامه دارن كه توي شناسنامه شون جنسيتشون مشخص
ميشه جنسيت تو هم توي شناسنامه ات زنه .
دخترم : يعني منم مامانم ؟
من : اره ديگه تو هم مامان عروسكهاتي
دخترم : نه ، مامان واقعي ام ؟
من : خوب تو هم يه مامان واقعي كوچولو براي عروسكهات هستي ديگه
دخترم : مامان مسخره نباش ديگه من چي ام
من : تو كودكي
دخترم : كي زن ميشم
من : بزرگ شد
دخترم : مامان من نفهميدم كيا زنن ؟
من : ببين يه جور ديگه ميگم . كي بتو شير داده تا خوردي بزرگ شدي
دخترم : بابا
من : بابات كي بتو شير داد ؟ !!!!!!!!!!
دخترم : بابا هر شب تو ليوان سبزه بهم شير ميده ديگه
من : نه الان رو نمي گم ، كوچولو بودي ؟
دخترم : نمي دونم
من : نمي دونم چيه ؟ من دادم ديگه
دخترم : كي؟
من : اي بابا ببين مامان جون خودت كه بزرگ بشي كم كم مي فهمي .
دخترم : الان مي خوام بفهمم .
من : خوب هر كي روسري سرش كنه زنه هر كي نكنه مرده
دخترم : يعني تو الان مردي ميريم پارك زن ميشي
من : نه ببين ، من چيه تو ميشم ؟
دخترم : مامانم
من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن
دخترم : آهان فهميدم .
من : خدا خيرت بده كه فهميدي ، برو با عروسكهات بازي كن

****
نيم ساعت بعد
دخترم : مامان يه سوال بپرسم
من : بپرس ولي در مورد زن و مرد نباشه ها
دخترم : در مورد ماهي قرمزه است .
من : خوب بپرس
دخترم : مامان ماهي قرمزه زنه يا مرده ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

 
 
 
 
 

[ 31 / 3برچسب:, ] [ 23:17 ] [ میلاد ]

 چناچنه به طور رومزره به زبان فارسی صبحت می کیند، با کمی تلاش خاوهید تواسنت این نوتشه را بخاونید. در داشنگاه کبمریج انگلتسان تقحیقی روی روش خوانده شدن کملات در مغز اجنام شده است که مخشص می کند که مغز انسان تهنا حروف اتبدا و اتنها ی کلمات را پدرازش کرده و کمله را می خاوند .به هیمن دلیل است که با وجود به هم ریتخگی این نوتشه شما تواسنتید آن را بخاونید.(پ.ن: حالا با توجه به اين آگاهي، يك بار ديگر متن را به دقت بخوانيد!)


[ 31 / 3برچسب:, ] [ 23:13 ] [ میلاد ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 34 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ فقط برای خندوندنه شماست پس بخند .نظر یادت نره
امکانات سایت

آی پی رایانه شما :

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 427
بازدید کل : 412587
تعداد مطالب : 430
تعداد نظرات : 350
تعداد آنلاین : 1

تماس با ما

Get your own Chat Box! Go Large!

::: منبع كد آهنگ :::